یکی از دوستام عاشق یه پسره بود نامزد کردن با هم
خیلی همو دوست داشتن
بعد از یه مدت پسره گذاشت رفت با یکی دیگه ازدواج کرد.
دوستم اومده بود پیشم سرشو گذاشته بود رو زانوهام گریه می کرد و می گفت:
عشق و عاشقی همش دروغه!
دیگه می خوام مثل تو باشم عاشق نشم؛ وابسته نشم؛ پست باشم؛ آشغال باشم؛
عوضی باشم؛ مثل لاشخورا زندگی کنم! مونده بودم دلداریش بدم یا بزنم لهش کنم!!!
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دختری در اغوش باران و آدرس hiva-161.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
| |
نام : | |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 26
بازدید ماه : 75
بازدید کل : 17134
تعداد مطالب : 176
تعداد نظرات : 489
تعداد آنلاین : 1